تام فورد متولد 1961، طراح مد، فیلمنامهنویس، تهیهکننده، و کارگردان آمریکایی است. در سال ۱۹۷۹ میلادی در رشتهٔ تاریخ هنر دانشگاه نیویورک مشغول به تحصیل شد. البته در آن دانشگاه چندان موفق نبود و در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه نیویورک خارج شد.
در سال 1994 فورد به منصب مدیر ایدههای گوچی دست یافت. میان سالهای 1995 تا 1996، فروش محصولات گوچی نود درصد افزایش یافت. در یک مقطع، فورد بزرگترین سهامدار شخصی گوچی بود. از سال ۱۹۹۹ و زمانی که فورد به این مجموعه پیوست، خانهٔ مدی که تقریباً ورشکستهشده محسوب میگردید، به ارزشی بالغ بر ۴ میلیارد دلار دست یافت. در آوریل سال ۲۰۰۴ فورد از گوچی جدا شد و حال 15 سال از تاسیس برند اختصاصی تام فورد میگذرد. فورد در همان طراحیهایش نشان داده است به تصویر و هنر پر زرق و برق علاقهمند است و حال پس از ساخت دو فیلم و نامزدی اسکار متوجه نگاه او به تصاویر متحرک در سنیما نیز شدهایم. کاملا سبک پردازی و دستکاری کردن فریمهای سینمایی با بحران عجیبی که شخصیتهایش در رنگ و جذابیت غرق میشوند.
هارپر بازار به بهانه انتشار کتاب جدید تام فورد با نام «تام فورد 002» با او که در حال حاضر به عنوان رییس هیئت مدیره شورای طراحان مد آمریکا فعالیت می کند، انجام داده که گزیدهای از آن را در زیر میخوانید:
- روند تکمیل کتاب چگونه بود؟
دلیلی که میخواستم کتاب را بنویسم این بود که به پشت سر نگاه نکنم، بلکه نگاهی به جلو داشته باشم. لحظهای که به صحنه رانوی پشت میکنم به مجموعه بعدی فکر میکنم. به این که چه کاری باید انجام دهم که بینقص و جالب باشد.
در ابتدا کتاب هزار صفحه بود که به هفتصد صفحه رسید اما در نهایت با چهارصد صفحه منتشر شد. در انتها حس غرور داشتم. به این فکر میکردم که طی 15 سال گذشته چه کردم؟ وقتی که ماحصل آن یک برند، بچه دار شدن و ساخت دو فیلم است از آن راضیام.وقتی کار روی کتاب را شروع کردم. برند من در آستانه 15 سالگی بود و من شصت ساله میشدم. به راحتی میتوانستم تمام اتفاقاتی که برایم افتاده را به یاد بیارم. به یک پیراهن یا یک آیتم لباس مردانه یا یک عکس نگاه میکنم و میگویم: «اوه آره!، اونجا بودم؛ اینکار را کردم». این همه چیزی است که توی زندگی شخصی و حرفهای من گذشت. خیلی جذاب و تامل برانگیز بود.
- شما تاثیر زیادی روی دیدگاه ما از زرق و برق داشتید. رابطه شما با این مفهوم در طول زمان، به خصوص توی دورهای که داخل کتاب بهش اشاره شده، چه تغییری کرده؟
صادقانه بگویم، شما میتوانید یک بار سلیقهتون را به دنیا بدهید و من این کار را توی دهه 90 انجام دادم. سلیقهام تغییری نکرده، ولی زمانه عوض شده. بنابراین سلیقه من تکامل پیدا کرده. همه چیز کمی تغییر میکنه. یک سیلوئت تغییر، یک قد دامن یا یک پاشنه کفش. بدیهی است که نحوه لباس پوشیدن مردم تغییر کند، ولی فکر میکنم مهم است که همون کسی باشی که هستی
بدون شک ردی از من در تمام کارهایم وجو داره و تغییری نکرده. فکر کنم این دلیلی است که هنوز لباسهای دهه نود من را میپوشن. این چیزی است که به یک برند شخصیت میدهد. مثلا به پرادا فکر کنید، یک ثباتی توی این برند وجود داره. میدونید که این لباس کار پراداست. در مورد کارل لاگرفیلد و برند شنل هم همینطور. این چیزی است که یک برند را به صورت یک شمایل درمیآورد. واقعا مهمه که به خودتون وفادار بمونید.
- در مورد پروژه سینمایی که علاقه به ساختش دارید بهمون بگید
فقط خدا میدونه که چه زمانی تمام میشه یا کی میسازمش. اما یک داستان بسیار شخصی دیگه است که به شیوهای خیالی روایت میشود. من فکر میکنم مهمه هر داستانی تعریف میکنید قابلیت منحصر به فرد بودن را داشته باشه وگرنه دیگه چرا داستان تعریف میکنید.